پرش به محتوا

آدم نبودن

26 ژوئیه 2012

به مرحله های مختلفی از زندگیم که نگاه میکنم، میبینم آدمهای مختلفی با روشهای مختلفی زندگیم رو به گا دادن. خیلی راحت و از سر خوشی زیر دل زدن، درم مالیدن و رفتن.
میخوام یه اتفاق خیلی خنده دار تعریف کنم! سال 85 به اصرار یه آدمی که دوستم بود و با هم خوب بودیم، تو بلاگفا وبلاگ زدم. بعد یکسال و خورده ای، یا شایدم دو سال، مجبور شدم به خاطر همین آدم وبلاگمو پاک کنم! چون بهم تهمت زد و حرفای بدی زد و تنها وسیله ای که میتونست ازم باخبر شه، وبلاگم بود. منم گفتم کون لقت و پاکش کردم. یادم نیست اونموقع بلاگفا قابلیت بک آپ گرفتن داشت یا نه ولی در هر صورت من این چیزا اصلا به تخمم نبود. رسیدم خونه و فقط پاکش کردم. بدون هیچ فکر و عمل جانبی دیگه ای. حالا میدونید قسمت بامزش چیه؟! بعد تقریبا یکسال که از این قضایا گذشت، یارو اومد خایه مالی و کلی گفت ببخشید و من اشتباه کردم و اینا. بعد دوباره اصرار کرد که وبلاگ بزنم. من احمقم حرفشو گوش کردم و تو بلاگ اسپات وبلاگ زدم! واقعا کسخل بودم! صرفا خواستم اینو بگم که به عنوان اولین پست های وبلاگم ثبت شه. که دفعه بعد از این کسخل بازیا در نیارم. خیلی هم ممنون

در هر صورت اینطوریه دیگه. بعد از اتفاقای مختلفی که برام افتاد ترجیه (یا ترجیح؟!) میدم که خیلی زود به آدما اعتماد نکنم. شما هم نکنید، خوب نیست. اگه هم میکنید زود نکنید. یواش یواش بکنید. اعتماد رو میگم.

From → Uncategorized

2 دیدگاه
  1. Meha permalink

    این پستتو دوست داشتم
    نوشته‌هات تو گودر رو میخوندم… به نظرم متفاوت بود با اینا… شاید چون اونجا گودر بود :)
    منم از این گندا زیاد زدم… البته نمیدونم این گند من بود یا گند بقیه که مجبور شدم اکانتمو تو یه سایتی ببندمو یکی دیگه باز کنم.

    • بله، گودر فرق میکرد :)
      زندگی آدم اصلا فاصله بین دو تا گند زدنه

برای مومو پاسخی بگذارید لغو پاسخ